Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مخلوط کن (دستگاه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blender
/ˈblɛndər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مخلوط کن (دستگاه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همزن
مخلوطکن
1.An electric blender
1. یک مخلوط کن برقی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
blend in
blend
blemish
bleep
bleeding
blending scissors
blesbok
blessing
bleu
blight
کلمات نزدیک
blended family
blended
blend
blench
blemish
blenny
bless
bless you
blessed
blessedness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان