Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تلقتلق کردن
2 . صدای تلق تلق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to clatter
/ˈklætər/
فعل ناگذر
[گذشته: clattered]
[گذشته: clattered]
[گذشته کامل: clattered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تلقتلق کردن
مترادف و متضاد
clang
rattle
1.The dishes clattered in the cupboard when he slammed the door.
1. ظروف در کابینت تلقتلق کردند، وقتی که او درب را کوبید.
[اسم]
clatter
/ˈklætər/
قابل شمارش
2
صدای تلق تلق
1.the clatter of horses’ hoofs
1. صدای تلق تلق سم [پای] اسب ها
تصاویر
کلمات نزدیک
classy
classroom
classmate
classless
classify
claude
claudia
clause
claustrophobia
claustrophobic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان