Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (در کاری) عملکرد بسیار خوبی داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to excel
/ɪkˈsɛl/
فعل ناگذر
[گذشته: excelled]
[گذشته: excelled]
[گذشته کامل: excelled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(در کاری) عملکرد بسیار خوبی داشتن
(در کاری) درخشیدن، بینظیر بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کولاک کردن
1.Jenny excels at playing the piano.
1. "جنی" در پیانو نواختن بینظیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
exceedingly
exceeding
exceed
excavator
excavation
excellence
excellency
excellent
except
exception
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان