[فعل]

to excel

/ɪkˈsɛl/
فعل ناگذر
[گذشته: excelled] [گذشته: excelled] [گذشته کامل: excelled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (در کاری) عملکرد بسیار خوبی داشتن (در کاری) درخشیدن، بی‌نظیر بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: کولاک کردن
  • 1.Jenny excels at playing the piano.
    1. "جنی" در پیانو نواختن بی‌نظیر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان