[اسم]

graffiti

/ɡrəˈfiːti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیوارنگاری گرافیتی، نقاشی دیواری

  • 1.Someone had scrawled graffiti all over the school walls.
    1. یکی روی دیوارهای مدرسه گرافیتی کشیده بود.
  • 2.The subway was covered in graffiti.
    2. مترو پوشیده از نقاشی های دیواری بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان