Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شور و اشتیاق
2 . علاقه شدید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
passion
/ˈpæʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شور و اشتیاق
عشق، احساسات شدید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حرارت
سودا
شور
شور و شوق
عشق
1.At school, his early interest in music developed into an abiding passion.
1. در مدرسه، علاقه اولیه او به موسیقی تبدیل به عشقی همیشگی شد.
2.Football arouses a good deal of passion among its fans.
2. فوتبال شور و اشتیاق بسیار زیادی در هوادارانش ایجاد میکند.
2
علاقه شدید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هوی
passion for somebody/something
علاقه شدید به کسی/چیزی
1. a passion for baseball
1. علاقه شدید به بیسبال
2. His passion for her made him blind to everything else.
2. علاقه شدیدش به او، او را نسبت به همه چیز کور کرده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
passing shot
passing lane
passing
passerby
passer-by
passion flower
passion fruit
passionate
passionately
passive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان