[فعل]

to preside

/prɪˈzaɪd/
فعل ناگذر
[گذشته: presided] [گذشته: presided] [گذشته کامل: presided]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ریاست جلسه را برعهده گرفتن رئیس جلسه بودن

formal
  • 1.They asked me to preside at the committee meeting.
    1. آنها از من خواستند تا ریاست جلسه کمیته را برعهده بگیرم.

2 اداره کردن ریاست کردن

formal
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان