Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ریاست جلسه را برعهده گرفتن
2 . اداره کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to preside
/prɪˈzaɪd/
فعل ناگذر
[گذشته: presided]
[گذشته: presided]
[گذشته کامل: presided]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ریاست جلسه را برعهده گرفتن
رئیس جلسه بودن
formal
1.They asked me to preside at the committee meeting.
1. آنها از من خواستند تا ریاست جلسه کمیته را برعهده بگیرم.
2
اداره کردن
ریاست کردن
formal
تصاویر
کلمات نزدیک
preshrunk
preserve the environment
preserve
preservative
preservation order
preside over
presidency
president
presidential
presidential candidate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان