Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رآکتور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reactor
/riˈæktər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رآکتور
واکنشگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رآکتور
مترادف و متضاد
nuclear reactor
1.plans to build a new reactor at the nuclear power plant
1. برنامههایی برای ساختن رآکتور جدید در نیروگاه هستهای
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
reactivity
reactive schizophrenia
reactive
reactivate
reactionist
read
read back
read between the lines
read from the same page
read in
کلمات نزدیک
reactive
reactionary
reaction
react
reacquaint
read
read aloud
read my lips
read out
read over
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان