[فعل]

to react

/riˈækt/
فعل ناگذر
[گذشته: reacted] [گذشته: reacted] [گذشته کامل: reacted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 واکنش نشان دادن عکس‌العمل نشان دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: واکنش نشان دادن عکس‌العمل نشان دادن
مترادف و متضاد behave reply respond
  • 1.He reacted angrily to her comments.
    1. او با عصبانیت نسبت به نظراتش واکنش نشان داد.
  • 2.She called him all sorts of names, but he didn't react.
    2. او به او انواع ناسزاها را گفت اما او واکنشی نشان نداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان