Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اره
2 . اره کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
saw
/sɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اَره
1.A saw is moved backwards and forwards by hand or driven by electricity.
1. یک اره یا با دست یا با برق به عقب و جلو حرکت داده میشود.
[فعل]
to saw
/sɔː/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: sawed]
[گذشته: sawed]
[گذشته کامل: sawn]
صرف فعل
2
اره کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اَره کردن
to saw something
چیزی اره کردن
She sawed a branch off the tree.
او شاخهای از درخت را اره کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
savoy cabbage
savoy
savory
savorlessness
savorless
saw logs
saw wood
sawbones
sawfly
sawyer
کلمات نزدیک
savvy
savory
savorless
savor the taste
savor
saw off
sawdust
sawfish
sawhorse
sawmill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان