[اسم]

saw

/sɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اره

معادل ها در دیکشنری فارسی: اَره
  • 1.A saw is moved backwards and forwards by hand or driven by electricity.
    1. یک اره یا با دست یا با برق به عقب و جلو حرکت داده می‌شود.
[فعل]

to saw

/sɔː/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: sawed] [گذشته: sawed] [گذشته کامل: sawn]

2 اره کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اَره کردن
to saw something
چیزی اره کردن
  • She sawed a branch off the tree.
    او شاخه‌ای از درخت را اره کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان