Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هوشیار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
vigilant
/ˈvɪdʒɪlənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more vigilant]
[حالت عالی: most vigilant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هوشیار
گوش به زنگ، حواس جمع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیدار
حاضرالذهن
هوشیار
هشیار
مراقب
مترادف و متضاد
alert
watchful
1.A pilot must remain vigilant at all times.
1. یک خلبان باید در تمام اوقات حواس جمع باشد.
2.The thief was spotted by vigilant neighbors.
2. همسایه های هشیار دزد را شناسایی کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
vigilance
vigil
viewpoint
viewing
viewfinder
vigilante
vignette
vigor
vigorous
vigorously
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان