خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اختصاص دادن
[فعل]
to allot
/əˈlɑːt/
فعل گذرا
[گذشته: allotted]
[گذشته: allotted]
[گذشته کامل: allotted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اختصاص دادن
تخصیص دادن، سهم دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اختصاص دادن
تخصیص دادن
محول کردن
مبذول داشتن
گماشتن
1.How much money has been allotted to us?
1. چقدر پول به ما اختصاص داده شده است؟
2.I completed the test within the time allotted.
2. من آزمون را در زمان تخصیص داده شده تمام کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
allophone
allodium
allocation
allocate
alliteration
allotment
allotropic
allow
allowable
allowably
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان