خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طبقهبندی کردن
[فعل]
to classify
/ˈklæsəˌfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: classified]
[گذشته: classified]
[گذشته کامل: classified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
طبقهبندی کردن
دستهبندی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ردهبندی کردن
طبقهبندی کردن
فهرست کردن
1.Biologists classify animals and plants into different groups.
1. زیستشناسان حیوانات و گیاهان را در گروه های مختلف طبقه بندی می کنند.
2.The books in the library are classified by subject.
2. کتاب ها در کتابخانه بر اساس موضوع دسته بندی شده اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
classifier
classified information
classified advertisements
classified ad
classified
classless
classmate
classroom
classy
clatter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان