خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همکلاسی
[اسم]
classmate
/ˈklæsmeɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همکلاسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همکلاس
همشاگردی
1.He went on a school trip with his classmates.
1. او با همکلاسیهایش به اردوی مدرسه رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
classless
classify
classifier
classified information
classified advertisements
classroom
classy
clatter
claude
claudia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان