خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تلقتلق کردن
2 . صدای تلق تلق
[فعل]
to clatter
/ˈklætər/
فعل ناگذر
[گذشته: clattered]
[گذشته: clattered]
[گذشته کامل: clattered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تلقتلق کردن
مترادف و متضاد
clang
rattle
1.The dishes clattered in the cupboard when he slammed the door.
1. ظروف در کابینت تلقتلق کردند، وقتی که او درب را کوبید.
[اسم]
clatter
/ˈklætər/
قابل شمارش
2
صدای تلق تلق
1.the clatter of horses’ hoofs
1. صدای تلق تلق سم [پای] اسب ها
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
clatonia lanceolata
clathrus
clathrate
clathraceae
clastic rock
clattering
clattery
claude achille debussy
claude bernard
claude debussy
کلمات نزدیک
classy
classroom
classmate
classless
classify
claude
claudia
clause
claustrophobia
claustrophobic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان