خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عمداً
2 . آگاهانه
[قید]
consciously
/ˈkɑnʃəsli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more consciously]
[حالت عالی: most consciously]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عمداً
عمدی، ازقصد
1.She consciously chose to ignore him.
1. او عمداً انتخاب کرد [خواست] او را نادیده بگیرد.
2
آگاهانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آگاهانه
دانسته
1.He consciously decided to break up with her.
1. او آگاهانه تصمیم گرفت که با او بهم بزند.
تصاویر
کلمات نزدیک
conscious
conscientious objector
conscientious
conscience
consanguinity
consciousness
conscript
conscription
consecrate
consecrated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان