خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخلیه کردن
[فعل]
to evacuate
/ɪˈvækjueɪt/
فعل گذرا
[گذشته: evacuated]
[گذشته: evacuated]
[گذشته کامل: evacuated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تخلیه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تخلیه کردن
1.The area near the factory was evacuated after the explosion.
1. منطقه نزدیک کارخانه بعد از انفجار تخلیه شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
eva
euthanasia
eustachian tube
eurozone
eurostar
evacuation
evacuee
evade
evader
evaluate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان