Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . جعل
[اسم]
forgery
/ˈfɔːrdʒəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جعل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جعل
سندسازی
مترادف و متضاد
fake
1.Experts are dismissing claims that the painting is a forgery.
1. کارشناسها ادعاهای مبنی بر اینکه نقاشی جعل است را رد میکردند.
2.If the signature on the deed is a forgery, the whole legal position changes.
2. اگر امضای سند جعل باشد، تمام موقعیت تغییر میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
forger
forged
forge ahead
forge
forgather
forget
forget me drug
forget that noise
forget-me-not
forgetful
کلمات نزدیک
forger
forged
forge
forfeit
foreword
forget
forget that noise!
forget-me-not
forgetful
forgetfulness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان