خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقت آزاد
[اسم]
free time
/fri taɪm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وقت آزاد
اوقات فراغت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وقت آزاد
اوقات فراغت
فرصت
1.I try to make the best of my free time.
1. تلاش میکنم که از وقت آزادم بهترین استفاده را ببرم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
free spirit
free ride
free rein
free lance
free kick
free up
free weight
free-lance
freedom
freehand brush work
کلمات نزدیک
free speech
free safety
free port
free period
free on board
free trade
free up some time
free verse
free will
free-for-all
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان