خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پسر
[اسم]
lad
/læd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پسر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پسر
پسربچه
جوانک
مترادف و متضاد
laddie
lass
1.He's a nice lad.
1. او یک پسر خوب است.
2.Hurry up, lad.
2. عجله کن، پسر.
تصاویر
کلمات نزدیک
lacy
lactose
lacto-vegetarianism
lacto-ovo-vegetarianism
lacrosse
ladder
laddie
laden
ladies and gentlemen!
ladies' room
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان