خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معطر
[صفت]
perfumed
/pˈɜːfjuːmd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more perfumed]
[حالت عالی: most perfumed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معطر
عطرآگین، عطری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
معطر
عطرآگین
عطری
formal
مترادف و متضاد
scented
a perfumed breeze
نسیمی عطرآگین
تصاویر
کلمات نزدیک
perfume
performing arts
performer
performance-enhancing drugs
performance art
perfunctorily
perfunctory
perhaps
perigee
peril
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان