خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقدمه
[اسم]
preamble
/priˈæmbl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مقدمه
دیباچه، پیش درآمد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشگفتار
مقدمه
1.She gave him the bad news without preamble.
1. او بدون مقدمه خبر بد را به او داد.
2.the Preamble to the US Constitution
2. مقدمه قانون اساسی آمریکا
تصاویر
کلمات نزدیک
preacher
preach
pre-war
pre-university
pre-teen
prearrangement
precarious
precariously
precaution
precautionary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان