خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ریاست جلسه را برعهده گرفتن
2 . اداره کردن
[فعل]
to preside
/prɪˈzaɪd/
فعل ناگذر
[گذشته: presided]
[گذشته: presided]
[گذشته کامل: presided]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ریاست جلسه را برعهده گرفتن
رئیس جلسه بودن
formal
1.They asked me to preside at the committee meeting.
1. آنها از من خواستند تا ریاست جلسه کمیته را برعهده بگیرم.
2
اداره کردن
ریاست کردن
formal
تصاویر
کلمات نزدیک
preshrunk
preserve the environment
preserve
preservative
preservation order
preside over
presidency
president
presidential
presidential candidate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان