خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نظارت کیفی
[اسم]
quality control
/ˈkwɑːləti kəntroʊl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نظارت کیفی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کیفیتسنجی
1.Practical measures such as quality control and testing are very important in the manufacturing process.
1. اقدامات عملی همچون نظارت کیفی و آزمایش کردن بسیار در فرآیند تولید مهم هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
quality
qualitatively
qualitative
qualify
qualifier
quality controller
quality newspaper
quality of life
qualm
quandary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان