خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رآکتور
[اسم]
reactor
/riˈæktər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رآکتور
واکنشگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رآکتور
مترادف و متضاد
nuclear reactor
1.plans to build a new reactor at the nuclear power plant
1. برنامههایی برای ساختن رآکتور جدید در نیروگاه هستهای
تصاویر
کلمات نزدیک
reactive
reactionary
reaction
react
reacquaint
read
read aloud
read my lips
read out
read over
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان