خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واقعیت
[اسم]
reality
/riːˈæl.ət̬.i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
واقعیت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واقعیت
مترادف و متضاد
actuality
fact
real life
truth
fantasy
1.Listening to music is my escape from reality.
1. گوش کردن به موسیقی، گریختن من از واقعیت است.
2.Sooner or later you have to face up to reality.
2. دیر یا زود شما باید با واقعیت روبرو شوید.
تصاویر
کلمات نزدیک
realistically
realistic
realist
realism
realignment
reality show
reality tv
realization
realize
really
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان