Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . اره
2 . اره کردن
[اسم]
saw
/sɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اَره
1.A saw is moved backwards and forwards by hand or driven by electricity.
1. یک اره یا با دست یا با برق به عقب و جلو حرکت داده میشود.
[فعل]
to saw
/sɔː/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: sawed]
[گذشته: sawed]
[گذشته کامل: sawn]
صرف فعل
2
اره کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اَره کردن
to saw something
چیزی اره کردن
She sawed a branch off the tree.
او شاخهای از درخت را اره کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
savvy
savory
savorless
savor the taste
savor
saw off
sawdust
sawfish
sawhorse
sawmill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان