خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منشی
2 . دفتردار
3 . وزیر
[اسم]
secretary
/ˈsekrəteri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منشی
مترادف و متضاد
assistant
clerk
1.My secretary will phone you to arrange a meeting.
1. منشی من به شما تماس میگیرد تا یک قرار ملاقات تعیین کند.
a legal/medical secretary
منشی حقوقی/پزشکی
2
دفتردار
دبیر، رئیس دفتر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دبیر
1.I'm secretary of the tennis club this year.
1. امسال من رییس دفتر باشگاه تنیس هستم.
3
وزیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وزیر
the Agriculture Secretary
وزیر کشاورزی
the Secretary of Defense
وزیر دفاع
تصاویر
کلمات نزدیک
secretariat
secretarial
secret service
secret police
secret ballot
secretary bird
secretary general
secretary of state
secrete
secretion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان