خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آگاه
2 . هوشیار
[صفت]
conscious
/ˈkɑnʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more conscious]
[حالت عالی: most conscious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آگاه
باخبر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آگاه
آگاهانه
مترادف و متضاد
aware
1.I was conscious that someone was watching me.
1. من آگاه بودم که کسی داشت مرا نگاه میکرد [میپایید].
2
هوشیار
بهوش، بیدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آگاه
بهوش
بیدار
هشیار
1.The patient was conscious during the operation.
1. بیمار طی (این) عمل بهوش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
conscientious
conscience-stricken
conquest
conoid
connoisseur
consecutive
consecutively
consensually
consensus
consent
کلمات نزدیک
conscientious objector
conscientious
conscience
consanguinity
consanguineous
consciously
consciousness
conscript
conscription
consecrate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان