خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوباره موفق شدن
2 . به بازی برگشتن (مسابقه)
[عبارت]
make a comeback
/meɪk ə ˈkʌmˌbæk/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دوباره موفق شدن
دوباره به جایگاه خود برگشتن
1.The former world champion is hoping to make a comeback.
1. قهرمان سابق جهان، امیدوار است (به مقام خود) بازگشت کند [قهرمان سابق جهان، امیدوار است مقام خود را پس بگیرد].
2
به بازی برگشتن (مسابقه)
امتیازات یا گلهای خورده را جبران کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
open the floodgates
open eyes to
make ends meet
open heart to
have it made in the shade
make a difference
out at elbows
out of pocket
in pocket
out of season
کلمات نزدیک
make a claim
make a choice
make a change
make a case
make a call
make a comment
make a commitment
make a complaint
make a confession
make a dash
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان