1 . شب
[اسم]

night

/nɑɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شب

معادل ها در دیکشنری فارسی: شب شبانگاهی لیل
مترادف و متضاد dark darkness day light
at night
شب‌ها
  • It gets cold at night.
    شب‌ها (هوا) سرد می‌شود.
by night
شب‌ها
  • They sleep by day and hunt by night.
    آنها روزها می‌خوابند و شب‌ها شکار می‌کنند.
on the night of ...
در شب ...
  • on the night of 10 January/January 10
    در شب دهم ژانویه
last night
دیشب
  • 1. Did you have a good time last night?
    1. آیا دیشب اوقات خوبی داشتی؟
  • 2. I slept really badly last night.
    2. من واقعا دیشب بد خوابیدم.
all night
تمام شب/کل شب
  • I lay awake all night.
    من تمام شب بیدار دراز کشیده بودم.
to spend the night
شب را گذراندن
  • I spent the night at Ted's.
    من شب را در خانه "تد" گذراندم.
to stay the night
شب جایی ماندن
  • You're welcome to stay the night here.
    می‌توانی شب را اینجا بمانی.
at this time of night
این وقت شب
  • What is he doing calling at this time of night?
    این وقت شب برای چی زنگ زده است؟
in the middle of the night
نیمه شب
  • The phone rang in the middle of the night.
    تلفن نیمه شب زنگ خورد.
توضیحاتی در رابطه با اسم night
معادل فارسی اسم night "شب" است. از زمان غروب خورشید تا طلوع آن در یک بازه 24 ساعته، "شب" گفته می‌شود. همچنین به زمانی گفته می‌شود که مردم در آن به استراحت و خواب می‌پردازند. مثال:
".I slept really badly last night" (من واقعا دیشب بد خوابیدم.)
".The phone rang in the middle of the night" (تلفن نیمه شب زنگ خورد.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان