1 . نظارت کردن 2 . ریاست کردن
[فعل]

to preside over

/prɪˈzaɪd ˈoʊvɚ/
فعل گذرا
[گذشته: presided over] [گذشته: presided over] [گذشته کامل: presided over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نظارت کردن اداره کردن

formal

2 ریاست کردن رئیس بودن

formal
  • 1.Finch presided over the company for 30 years.
    1. "فینچ" بیش از سی سال رئیس شرکت بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان