[اسم]

curriculum vitae

/kəˌrɪkjələm ˈviːtaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رزومه معرفی‌نامه شغلی، کارنامک

معادل ها در دیکشنری فارسی: رزومه
مترادف و متضاد CV resume
  • 1.He gave me his curriculum vitae.
    1. او رزومه‌اش را به من داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان