[صفت]

telegraphic

/ˌtelɪˈɡræfɪk/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تلگرافی از طریق دورنگاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: تلگرافی
  • 1.You will need to arrange a telegraphic transfer from your bank to ours.
    1. شما بایست از بانک خود به ما انتقالی تلگرافی انجام دهید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان