خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحسین
2 . تحسین کردن
[اسم]
acclaim
/əˈkleɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحسین
تشویق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آفرین
تحسین
تعریف
تکریم
تمجید
formal
مترادف و متضاد
praise
criticism
1.Isaac Stem has won acclaim abroad.
1. "اسحاق استم" در خارج از کشور تحسین شده است.
[فعل]
to acclaim
/əˈkleɪm/
فعل گذرا
[گذشته: acclaimed]
[گذشته: acclaimed]
[گذشته کامل: acclaimed]
صرف فعل
2
تحسین کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آفرین گفتن
تحسین کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
accidentally
accidental
accident
acciaccatura
accessory fruit
accommodating
accommodation
accommodations
accompanist
accompany
کلمات نزدیک
accipiter
accidie
accidentally
accidentality
accidental
acclaimed
acclamation
acclimate
acclimated
acclimation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان