خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فکری
2 . مغزی
[صفت]
cerebral
/ˈsɛrəbrəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cerebral]
[حالت عالی: most cerebral]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فکری
[مربوط به اندیشه]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دماغی
ذهنی
مترادف و متضاد
intellectual
1.The books we read in this class are too cerebral, they don’t engage my emotions at all.
1. کتابهایی که در این کلاس میخوانیم زیادی فکری هستند، آنها اصلاً احساسات مرا درگیر نمیکنند.
2
مغزی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مغزی
a cerebral hemorrhage
خونریزی مغزی
تصاویر
کلمات نزدیک
cerebellum
cereal
ceramics
ceramic
cepheus
cerebral hemisphere
cerebral palsy
cerebrum
ceremonial
ceremonially
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان