خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیرینیجات
2 . قنادی
[اسم]
confectionery
/kənfˈɛkʃənˌɛɹi/
غیرقابل شمارش
1
شیرینیجات
فراوردههای قندی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبنبات
شیرینیجات
مترادف و متضاد
sweets
2
قنادی
شیرینیفروشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیرینیفروشی
قنادی
تصاویر
کلمات نزدیک
confectioner
confection
confabulation
confabulate
confab
confederacy
confederate
confederation
confer
conference
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان