خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلوده
[صفت]
contaminated
/kənˈtæməˌneɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more contaminated]
[حالت عالی: most contaminated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آلوده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آلوده
مترادف و متضاد
adulterate
1.This contaminated water supply must be closed to the public.
1. این منبع آب آلوده باید به روی عموم بسته شود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
contaminate
container
contain
contagious
contact lens
contamination
conte
contemplate
contemporary
contemporary art
کلمات نزدیک
contaminate
containment
container
contain
contagious
contamination
contemn
contemplate
contemplation
contemplative
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان