Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آلودگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
contamination
/kənˌtæməˈneɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آلودگی
آلایش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آلایش
آلودگی
1.the risk of contamination by dangerous bacteria
1. خطر آلودگی توسط باکتریهای خطرناک
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
contaminated
contaminate
container
contain
contagious
conte
contemplate
contemporary
contemporary art
contempt
کلمات نزدیک
contaminated
contaminate
containment
container
contain
contemn
contemplate
contemplation
contemplative
contemporaneous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان