Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حاوی بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to contain
/kənˈteɪn/
فعل گذرا
[گذشته: contained]
[گذشته: contained]
[گذشته کامل: contained]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
حاوی بودن
در برداشتن، شامل بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حاوی بودن
دربرداشتن
دربرگرفتن
مشتمل بودن
مترادف و متضاد
comprise
have
hold
include
to contain something
حاوی چیزی بودن
1. Does this drink contain alcohol?
1. آیا این نوشیدنی حاوی الکل است؟
2. that box is containing a diamond ring.
2. آن جعبه حاوی یک انگشتر الماس است.
تصاویر
کلمات نزدیک
contagious
contagion
contact lens
contact
consumptive
container
containment
contaminate
contaminated
contamination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان