خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واکنش نشان دادن
[فعل]
to react
/riˈækt/
فعل ناگذر
[گذشته: reacted]
[گذشته: reacted]
[گذشته کامل: reacted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
واکنش نشان دادن
عکسالعمل نشان دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واکنش نشان دادن
عکسالعمل نشان دادن
مترادف و متضاد
behave
reply
respond
1.He reacted angrily to her comments.
1. او با عصبانیت نسبت به نظراتش واکنش نشان داد.
2.She called him all sorts of names, but he didn't react.
2. او به او انواع ناسزاها را گفت اما او واکنشی نشان نداد.
تصاویر
کلمات نزدیک
reacquaint
reachable
reach a verdict
reach a conclusion
reach a compromise
reaction
reactionary
reactive
reactor
read
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان