Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . متداول
[صفت]
widespread
/ˈwaɪdˈsprɛd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more widespread]
[حالت عالی: most widespread]
1
متداول
شایع، گسترده، همهگیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شایع
1.The campaign has received widespread support.
1. پویش حمایتی گسترده دریافت کرده است.
2.The next 36 hours will be even colder with snow showers becoming more widespread.
2. 36 ساعت آینده حتی سردتر هم میشود و بارش برف شایعتر میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
widescreen
widening
wideness
widen
widely-read
widespread acclaim
widespread damage
widespread dissatisfaction
widespread support
widget
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان