1 . شامل کردن 2 . شامل شدن
[فعل]

to include

/ɪnˈkluːd/
فعل گذرا
[گذشته: included] [گذشته: included] [گذشته کامل: included]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شامل کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سهیم کردن
مترادف و متضاد contain cover incorporate exclude omit
to include somebody/something in/on something
کسی/چیزی را در چیزی شامل کردن
  • I'm going to include you on the list.
    شما را شامل آن فهرست خواهم کردم [اسم شما را به آن فهرست اضافه خواهم کرد].

2 شامل شدن

مترادف و متضاد comprise contain involve exclude omit
to include something
شامل چیزی شدن
  • Does the price include tax?
    آیا قیمت شامل مالیات (هم) می‌شود؟
to include doing something
شامل انجام کاری بودن
  • Your duties include typing letters and answering the telephone.
    وظایف شما شامل تایپ کردن نامه‌ها و جواب دادن به تلفن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان