Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وسیله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
apparatus
/ˌæpəˈrætəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وسیله
دستگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آلت
ابزار
دستگاه
لوازم
آپارات
افزار
مترادف و متضاد
equipment
1.a diver’s breathing apparatus
1. دستگاه تنفسی یک غواص
2.a piece of laboratory apparatus
2. وسیله آزمایشگاهی
تصاویر
کلمات نزدیک
appalling
appalled
appall
app
apotheosis
apparel
apparent
apparently
apparition
appeal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان