مترادف و متضاد
affordable
inexpensive
reasonable
expensive
1.Children and the elderly can get cheap tickets.
1.
کودکان و افراد سالخورده میتوانند بلیطهای ارزان بخرند.
2.Food is usually cheaper in supermarkets.
2.
مواد غذایی معمولاً در سوپرمارکتها ارزانتر هستند.
3.I got a cheap flight at the last minute.
3.
من در آخرین لحظه یک پرواز ارزان به تورم خورد.
relatively cheap
نسبتاً ارزان
The equipment is relatively cheap and simple to use.
تجهیزات نسبتاً ارزان و استفاده از آن آسان بود.
کاربرد صفت cheap به معنای ارزان
صفت cheap به معنای ارزان به چیزهایی اطلاق میگردد که قیمت و هزینه کمی داشته باشند. مثلا:
".Children and the elderly can get cheap tickets" (کودکان و افراد سالخورده میتوانند بلیطهای ارزان بخرند.)
"a cheap restaurant" (یک رستوران ارزان)