[اسم]

custom

/ˈkʌs.təm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سنت رسم و رسوم

معادل ها در دیکشنری فارسی: آیین رسم سنت عادت عرف
مترادف و متضاد practice tradition
custom of doing something
سنت انجام کاری
  • the custom of giving presents at Christmas
    سنت دادن هدیه در کریسمس
an old/ancient custom
سنت قدیمی/کهن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان