Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پایاننامه
[اسم]
dissertation
/ˌdɪsərˈteɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پایاننامه
رساله، تز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پایاننامه
تز
رساله
1.She's writing a dissertation on American poetry.
1. او دارد درباره شعر آمریکا رساله مینویسد.
2.Students can either do a dissertation or take part in a practical project.
2. دانشجوها یا میتوانند رساله بنویسند یا در پروژه عملی شرکت کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dissertate
dissentious
dissenting opinion
dissenting
dissentient
disservice
dissever
dissidence
dissident
dissilience
کلمات نزدیک
dissenting
dissentient
dissenter
dissent
dissension
disservice
dissident
dissimilar
dissimilarity
dissimulation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان