خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میل
2 . آرزو داشتن
[اسم]
desire
/dəˈzɑɪr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میل
اشتیاق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرزو
آرزومندی
اشتیاق
امل
تمنا
خواسته
داعیه
رغبت
هوی
هوس
هوا
سودا
میل
مراد
آرمان
desire for something/somebody
میل به چیزی/کسی
desire for peace
میل به صلح
desire to do something
میل به انجام کاری
I certainly have no desire to have children.
من قطعا هیچ میلی برای بچهدار شدن ندارم.
[فعل]
to desire
/dəˈzɑɪr/
فعل گذرا
[گذشته: desired]
[گذشته: desired]
[گذشته کامل: desired]
صرف فعل
2
آرزو داشتن
میل شدید داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرزو کردن
اشتیاق داشتن
تمنا کردن
میل داشتن
1.You can have whatever you desire.
1. شما میتوانید هر چه آرزو دارید را داشته باشید.
to desire something/somebody
به چیزی/کسی میل داشتن
We all desire health and happiness.
ما همه میل به سلامتی و خوشبختی داریم.
to desire to do something
میل به انجام کاری داشتن
Fewer people desire to live in the north of the country.
افراد کمتری میل به زندگی کردن در شمال کشور را دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
desirable
designer label
designer drug
designer clothes
designer
desired
desired result
desirous
desist
desk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان