Which is the shortest way from here to James Street?
کوتاهترین را از اینجا به خیابان "جیمز" چیست؟
to tell somebody the way to
راه رفتن به جایی را به کسی گفتن
Can you tell me the way to Times Square?
میتوانی راه رفتن به "تایمز اسکوئر" را به من بگویی؟
to ask someone the way
از کسی راه [آدرس] پرسیدن
Did you ask him the way?
راه را از او پرسیدی؟
to get out of somebody's way
از سر راه کسی کنار رفتن
Get out of my way! I'm in a hurry.
از سر راهم برو کنار! عجله دارم.
کاربرد واژه way
واژه way در این کاربرد اشاره به مسیر، جاده و راهی دارد که فرد برای رسیدن به مقصد خاصی از آن استفاده میکند. معمولا واژه way در این کاربرد بهصورت مفرد استفاده میشود.
مترادف و متضاد
distance
interval
length
period of time
a long way (away)
خیلی دور/مسافت طولانی
1.
Thanksgiving seems like it's a long way away.
1.
روز شکرگزاری به نظر خیلی دور میرسد.
2.
We walked a long way yesterday.
2.
دیروز مسافتی طولانی را قدم زدیم.
5
حالت
مترادف و متضاد
state
1.Don't be alarmed - it's just his way.
1.
مضطرب نباش؛ فقط حالتش اینگونه است.
2.He looked at me in a sinister way.
2.
او با حالتی بدجنسانه به من نگاه کرد.
توضیح درباره واژه way به معنای حالت
واژه way در این کاربرد به رفتار یا حالت خاصی از منش و عمل کسی اشاره دارد.
6
وضعیت
موقعیت، اوضاع، شرایط
مترادف و متضاد
condition
1.I don't know how we're going to manage, the way things are.
1.
من نمیدانم چطور قرار است اوضاع را مدیریت کنیم، با این اوضاعی که هست.
2.The economy's in a bad way.
2.
اقتصاد در وضعیت بدی است.
توضیح درباره واژه way به معنای وضعیت
واژه way در این کاربرد یک اسم غیرقابل شمارش است و به شرایط و موقعیت خاصی اشاره میکند.
7
بعد
جنبه، وجه، نظر
مترادف و متضاد
aspect
respect
1.I have changed in every way.
1.
من از همه نظر عوض شدهام.
توضیح درباره واژه way به معنای جور
واژه way در این کاربرد به جنبه خاصی از یک چیز اشاره دارد.
8
در
دروازه، ورودی، خروجی
مترادف و متضاد
door
gate
back way
در پشتی
They escaped out the back way.
آنها از در پشتی فرار کردند.
[قید]
way
/weɪ/
غیرقابل مقایسه
9
خیلی
بسیار
مترادف و متضاد
extremely
much
1.She finished the race way ahead of the other runners.
1.
او بسیار جلوتر از سایر دوندهها مسابقه را تمام کرد.
2.Things just got way difficult.
2.
اوضاع واقعاً خیلی سخت شد.
توضیح درباره قید way به معنای خیلی
این قید معادل غیررسمی و محاورهای قید very است که معنای "خیلی" میدهد. این قید مخصوصا در زبان انگلیسی آمریکایی کاربرد دارد و اغلب بعد از آن یک صفت میآید.