1 . سختی
[اسم]

severity

/sɪˈvɛrɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سختی سختگیری، شدت

معادل ها در دیکشنری فارسی: تشدد حدت وخامت سختگیری سختی شدت
formal
مترادف و متضاد acuteness harshness sternness stiffness geniality leniency mildness
  • 1.The severity of the Black Plague can be imagined from the fact that thirty percent of the population died.
    1. سختی طاعون سیاه را می‌توان از حقیقت مرگ سی درصد جمعیت تصور کرد.
  • 2.the severity of the problem
    2. سختی مسئله
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان