خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معاصر
2 . همدوره
3 . هم دوره ای
[صفت]
contemporary
/kənˈtɛmpəˌrɛri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more contemporary]
[حالت عالی: most contemporary]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معاصر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امروزی
همعصر
معاصر
مترادف و متضاد
modern
1.Contemporary architecture makes very good use of space.
1. معماری معاصر از فضا بسیار خوب استفاده میکند [در معماری معاصر، از فضا خوب استفاده میشود].
a contemporary historian
یک مورخ معاصر
2
همدوره
همعصر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همدوره
1.This series of paintings is contemporary with other works in an early style.
1. این مجموعه از نقاشیها، همدوره دیگر آثار (با) سبک قدیمی است.
[اسم]
contemporary
/kənˈtɛmpəˌrɛri/
قابل شمارش
3
هم دوره ای
1.Cervantes was a contemporary of Shakespeare .
1. "سروانتس" هم دوره ای شکسپیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
contemplate
conte
contamination
contaminated
contaminate
contemporary art
contempt
contend
contender
content
کلمات نزدیک
contemporaneous
contemplative
contemplation
contemplate
contemn
contemporary music
contempt
contempt of court
contemptible
contemptuous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان